کد خبر: ۸۰۳۱
۲۰ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۰

وداع آخر با حاج احمد که ۱۵۵ بار جراحی کرده بود

پیکر جانباز شهید احمد غلامی‌فرد در مسجدی که کلیددارش بود تشییع شد.اوسه‌بار به کما رفته بود و دعا می‌کرد زودتر به رفقای شهیدش بپیوندد.

۳ آبان امسال بود که شرح زندگی احمد غلامی‌فرد را در شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ منتشر کردیم، جانباز شیمیایی که هر بار می‌خواست صحبت کند، سرفه امانش را می‌برید و بعد از کلی تقلا، بالاخره نفسش بالا می‌آمد و می‌گفت: «ریه‌ام پر از آب است، انگار هر لحظه دارم غرق می‌شوم.»

۱۵۵‌بار عمل جراحی، از او یک آدم صبور ساخته بود.  احمد غلامی سه‌بار به کما رفته و قسمت این بود که به زندگی برگردد، اما آخرین‌باری که او را دیدم، اشک‌هایش سرازیر شد. جلو چشم طاهره‌خانم دعا کرد زودتر به رفقای شهیدش بپیوندد. دهم دی‌ماه موقع اذان ظهر، بعد از اینکه بلندگوی مسجد را روشن کرد تا صدای اذان به گوش همسایه‌هایش برسد، همان‌جا کنار محراب، ریه‌های تاول‌دیده‌اش دیگر یاری نکردند و حاجتش روا شد.‌

 

وداع آخر با حاج احمد که ۱۵۵ بار جراحی کرده بود

 

می‌خواست کام همه شیرین باشد

تابوت پیکر شهید غلامی را کنار محراب مسجد صاحب‌الزمان (عج) قرار داده‌اند؛ مسجدی که احمدآقا همسایه دیوار‌به‌دیوارش بود و کلیددار آن. همسایه‌ها جمع شده‌اند تا برای آخرین‌بار با این مرد صبور وداع کنند. بی‌تابی‌های همسر و دو دخترش به دیگران امان نمی‌دهد نزدیک تابوت شوند.

زهرا موسوی، همسایه روبه‌رویشان، اشک‌هایش را با گوشه چادرش پاک می‌کند و میان هق‌هق می‌گوید: هرچه از مهربانی این مرد بگوییم کم است. کاری نبود که از دستش بربیاید و انجام ندهد. همیشه با یک جعبه خرما نمازگزاران را پذیرایی می‌کرد و دلش می‌خواست کام مردم شیرین باشد، اما خودش حتی یک نفس راحت نکشید.

 

دیدار هم‌رزم قدیمی

بیرون از مسجد مرد میان‌سالی با شال سبز روی شانه و عصایی که حائل پای نداشته‌اش است، منتظر ایستاده و همراه اشک‌هایی که سرازیر می‌شود، رو به مسجد، زیر لب حرف می‌زند. کمی نزدیک که می‌شود خطاب همه جمله‌هایش احمد است.

می‌پرسم: از همسایه‌ها هستید؟ می‌گوید: همسایه قدیمی، از زمانی که هم‌رزم بودیم و هر کدام بخشی از وجودمان را در جبهه جاگذاشتیم، باهم دم‌خور بودیم. ما از محله مطهری با هم همسایه بودیم و دیروز که شنیدم او هم رفت پیش بقیه بچه‌ها، آمدم تا از او بخواهم پای قول‌هایی که داده بماند و شفاعتم کند.

 

تصویر احمدآقا کنار هم‌رزمان شهیدش جای گرفت

تابوت روی شانه همسایه‌ها و فامیل بلند می‌شود. براتعلی ایمانی مسئول هیئت رهروان شاهد، زیر تابوت را می‌گیرد و به دست بقیه هم‌رزمانش می‌رساند. ایمانی می‌گوید: اگر بگویم احمدآقا صبورترین مرد محله سرافرازان بود، بی‌راه نگفته‌ام. با تمام درد‌ها و تاول‌هایی که راه نفسش را بسته بود، می‌خواست کلیددار مسجد باشد. آرزویش هم شهادت بود و در بهترین جا، یعنی خانه خدا، ملک‌الموت به دست‌بوسش آمد.

در این مسجد هرکس جای مخصوص خودش را دارد و محل نماز احمدآقا هم مشخص بود تا هر کدام که شهید می‌شوند، درست همان‌جا عکسشان روی دیوار بنشیند. حالا عکس او هم کنار هم‌رزمانش روی دیوار مسجد صاحب‌الزمان (عج) ماندگار شد.

کلمات کلیدی
ارسال نظر